اگر یادتان باشد سلسله مقالات فلسفه ی کوانتوم را با مقاله ی “آیا کوانتوم به فلسفه نیاز دارد؟” آغاز کردیم و در آن لزوم وجود فلسفه در کنار علم را بررسی کردیم. با نتیجه ای که گرفتیم حالا به سراغ چالش های فلسفی نظریه ی کوانتوم می رویم و یک به یک آنها را بررسی می کنیم. اولین و بزرگترین سوالی که هر یک از ما به عنوان یک انسان متعالی داریم، اثبات وجود خداست، یک قدرت و شعور نامتنهاهی که خالق کل کائنات است. مطمئنا انسان هایی که این سوال مهم را با منطق، پاسخ دهند، اعتقاد بشدت محکم تری نسبت به افرادی که وجود خدا را به صورت یک پیش فرض بپذیرند خواهند داشت. هدف ما در دیپ لوک، پیدا کردن همین پاسخ های منطقی است.
نوشتار زیر را به کمک چندین مقاله و البته کتاب New Proofs for the Existence of God (نشانه های جدیدی برای وجود خداوند) نوشته ی پروفسور Fr. Robert Spitzer نگاشته ام.
اثبات وجود خدا به کمک علم
اثبات وجود خداوند در تاریخ علم، بحث های زیادی را به وجود آورده است. بسیاری از دانشمندانی که البته فیلسوفان بزرگی هم هستند، به ذاتی لایتناهی به نام خداوند اعتقاد دارند و البته عده ای دیگر مانند استیون هاوکینگ، وجود چنین قدرتی را بیهوده و غیرلازم می دانند.
برای پاسخ به این سوال که آیا خداوندی جهان را خلق کرده است، باید قدم به قدم مراحل زیر را طی کنیم:
۱- هرچیزی که آغازی دارد، علتی دارد.
۲- کائنات، آغازی داشته است.
۳- بنابراین کائنات هم علتی دارد.
قدم اول همان قانون علت و معلول است که می گوید هر معلولی، علتی برای به وجود آمدن دارد، در غیر اینصورت ماده از هیچ به وجود آمده است که به هیچ وجه منطقی نیست.در گام دوم باید اثبات کنیم که جهان آغازی داشته است و برای اینکار از علم کمک میگیریم و در مرحله ی سوم فقط باید از مرحله ی قبل، نتیجه گیری کنیم.